کاروان جمل؛ از علی(ع) تا سیدعلی...
دعوا سر تقلب در انتخابات نیست؛ این زخم، کهنهتر از این حرفهاست، چرک و عفونتهایی که از
لای این زخم خارج شدند، قدمتی 20 ساله دارند، به وسعت سکوت میرحسین موسوی ، به تعداد
سالهایی که از هجرت روح فرسای روح خدا (قدس سره) گذشت و دقیقاً به اندازه ثانیههایی که ردای
ولایت وزعامت قوم بر قامت آن سلاله پاک پیامبر اعظم(ص) و امام حسین(ع)، نهاده شد و
چه اسم با مسمایی دارد این ولی؛ "سیدعلی"!
علی(ع)، آیه و علامتی پرمعناست. در دل این واژه 3 حرفی چه جاذبه و دافعههایی که وجود ندارد؛
از سلمان فارسی و مالک اشتر و عمار یاسر گرفته تا...؛ تا زبیر بن عوام و طلحه بن عبدالله و عایشه و...
تا قبل از هجرت روح فرسای حبیب خدا(ص)، طلحه که طلحةالاسلام بود و زبیر، سیفالاسلام، در جنگهای متعدد با شمشیر و کمانهایشان با همسنگرانی چون عمار و سلمان و ابوذر چه غم و غصهها که از سیمای پیامبر اکرم و شریعت نوپای اسلام نزدودند، آنان از کودکی با علی(ع) بزرگ شده بودند، تا آن که رسول الله رفت...
چهاردهم خردادماه هم فرا رسید، همانگونه که بیستوهشتم صفر فرا رسید.
«انا لله و انا اليه راجعون. روح بلند و ملکوتي پيشواي مسلمانان جهان حضرت
امام خميني(ره) به ملکوت اعلي پيوست...»
امام رفت اما انگار تاریخ باید تکرار شود؛ شتر سرخ موی قدرت طلبی و تفاخر و اشرافیت دوباره بیدار شده بود و از دل تاریخ پای به انتهای دهه 60 ه.ش گذاشته بود؛ آقای خامنهای؟ رهبری؟ ما آقا بزرگ هستیم! من همیشه کنار امام بودم، امام همیشه از من مشورت می گرفت، امام همیشه منتظر می ماند تا ببیند نظر من چیست و آن گاه تصمیم می گرفت، من نمایندگی از امام برای محاسبه وجوهات داشته ام، امام همیشه مرا با نام کوچک خطاب می کرد، امام من را فرزند فاضل خودش معرفی کرد، من، امام... من، امام... من...!
امکان ندارد بگذاریم این صفتها جابجا شود، ما آقابزرگ خواهیم ماند.
اما نشد! تیر آخری ترکشاشان هم کارگر نیفتاد؛ خبرگان به شورای رهبری رأی نداد و سقیفه
در سقیفه باقی ماند و بر گارانتی خودساخته و مادامالعمر آقابزرگان خودخوانده، مهر "باطل شد"، خورد.
گذشت و گذشت و 16 سال هم گذشت، هر چند وقت یکبار یک بچه جمل در جایی و مسئله ای ظهور پیدا
می کرد. یک دم خواستند جام زهری دوباره به دست رهبری دهند، زمان دیگری دانشگاه را به خون
می کشیدند! خرمآباد را به هم ریختند، رقاصه ارمنی به ایران آوردند، کنفرانس برلین، مطبوعات
زنجیرهای، قتلهای زنجیرهای و...


_________________________